جدول جو
جدول جو

معنی رسوب ساز - جستجوی لغت در جدول جو

رسوب ساز
المرسب
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به عربی
رسوب ساز
Precipitator
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رسوب ساز
précipitateur
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
رسوب ساز
precipitante
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
رسوب ساز
তলানি প্রস্তুতকারী
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به بنگالی
رسوب ساز
Abscheider
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به آلمانی
رسوب ساز
осаджувач
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رسوب ساز
wytrącalnik
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به لهستانی
رسوب ساز
沉淀器
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به چینی
رسوب ساز
precipitador
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
رسوب ساز
رسوب کار
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به اردو
رسوب ساز
kichocheo cha mvua
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
رسوب ساز
เครื่องตกตะกอน
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به تایلندی
رسوب ساز
precipitador
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
رسوب ساز
çöktürücü
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
رسوب ساز
침전기
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به کره ای
رسوب ساز
осадитель
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به روسی
رسوب ساز
משקיע
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به عبری
رسوب ساز
pengendap
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
رسوب ساز
अवक्षेपक
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به هندی
رسوب ساز
neerslagmiddel
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به هلندی
رسوب ساز
沈殿器
تصویری از رسوب ساز
تصویر رسوب ساز
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبب ساز
تصویر سبب ساز
سازندۀ سبب، به وجودآورندۀ سبب
فرهنگ فارسی عمید
فسون خوان. آنکه نیرنگ سازد. فسونگر. افسونگر:
برآمد ناگه آن مرغ فسون ساز
به آیین مغان بنمود پرواز.
نظامی.
فسون سازان که از مه مهره سازند
به چشم افسای همت حقه بازند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(یَ فَ)
کسی که برای دیگری حساب بتراشد و بسازد
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبب ساز
تصویر سبب ساز
بوجود آورنده سبب
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ساز، مسبب
متضاد: سبب سوز، خدا، خداوند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
رسوب ساز، رسوب دهنده
دیکشنری اردو به فارسی